کد مطلب:187857 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

نصیحت به عمر بن عبدالعزیز و بازگشت فدک
یكی از راویان حدیث، به نام هشام بن معاذ حكایت كند:

روزی عمر بن عبدالعزیز وارد شهر مقدس مدینه گردید و من در خدمت او بودم كه یكی از غلامانش، به نام مزاحم و گفت: حضرت ابو جعفر، محمد بن علی علیه السلام می خواهد وارد شود.

عمر بن عبدالعزیز گفت: اجازه دهید وارد گردد.

همین كه امام باقر علیه السلام وارد شد، عمر مشغول گریه بود، حضرت فرمود: تو را چه شده است كه گریه می كنی؟

وسپس افزود: ای عمر بن عبدالعزیز! دنیا نوعی از بازار كسب و تجارت است، عده ای در آن سود می برند و عده ای از آن خارج می گردند در حالی كه زیانكار و خسارت دیده اند.

و عده ای دیگر وقتی از این دنیا بروند پشیمان و نادم خواهند بود كه چرا برای آخرت خود توشه ای برنگرفته اند.

سوگند به خداوند متعال، ما اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله، صاحبان حق هستیم و كلیه اعمال و كردار بندگان بایستی از برابر دیدگان ما بگذرد.

ای عمر بن عبدالعزیز! تقوای الهی پیشه كن و در درون خود پیرامون دو چیز بیندیش:

اول آن كه دقت كن چه چیزهائی را دوست داری كه همراه تو باشد تا در پیشگاه خداوند سعادتمند باشی.

دوم آن كه متوجه باش، از چه چیزهائی ناراحت هستی و تو را ناپسند آید، كه همانا در پیشگاه خداوند تو را سرافكنده می گرداند و مانع عبور تو از صراط خواهد شد.

ای عمر بن عبدالعزیز! درب ها را به روی مردم و مراجعین خود بگشای و مانع ها را برطرف نما و سعی كن كه همیشه یار و یاور مظلومان و طرد كننده ظالمان و متجاوزان باشی؛ و سپس افزود: هر كه دارای سه خصلت باشد، ایمانش كامل است.

عمر با شنیدن این سخن، دو زانو نشست و گفت: یا بن رسول الله! آن سه چیز را بیان فرما؟ همانا شما اهل بیت نبوت هستید.

حضرت فرمود: اول آن كه هنگام شادمانی و خوشحالی گناه و معصیتی مرتكب نشود، دوم آن كه هنگام غضب و ناراحتی حق را فراموش نكند؛ و سوم آن كه هنگام دست یافتن به امور و اموال دنیا آنچه حلال و مباح او نیست تصرف نكند.

راوی گوید: چون سخن به این جا رسید، عمر بن عبدالعزیز دستور داد تا قلم و كاغذ آوردند و سپس حواله انتقال فدك را - كه خلفاء قبل از او غصب كرده بودند - تحویل امام محمد باقر علیه السلام داد. [1] .


[1] خصال شيخ صدوق: ج 1، ص 104، ح 64.